سلام این شعر تقدیم به تمامی حسینی ها
علی اکبر ای گل لیلا جان به قربانت می کند لیلا
چرا اینجا پرپر افتادی رحم بنما بر مادرت لیلا
امیدم بوده که در پیری چون عصا بابا دست من گیری
بپا خیز ای شاخ شمشادم گو مگر اکبر از پدر سیری
یاعلی جانم
نگاهیکن ای کمان ابرو
برده ای دل با طلعت نیکو
ندارم در پیکرم قوت
سویت آیم با کنده زانو
ز جا برخیز من پدر هستم
دیده بر نخل قامتت بستم
چگونه با مادرت لیلا
گویم امیدم رفته از دستم
مرا داغت از نفس انداخت
داغ هجرانت کار من را ساخت
حمایت کن از پدر اکبر
میزند خنده بر غمم لشکر
چگونه بر خیمه برگردم
دق کند بی تو اکبرم مادر
امان از داغ دل لیلا تسلایش مادرم زهرا
دگر بعد اکبرم اف بر زندگانی بر این دل دنیا